حسرت دیدار
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
چه جوری شد نمیدونم که عشق افتاده به جونم خودت خونسردی اما من، نه اینطوری نمیتونم دارم حس میکنم هر روز به تو وابستهتر میش تو انگاری حواست نیست دارم دیوونهتر میشم یه حالی دارم این روزا نه آرومم نه آشوبم… به حالم اعتباری نیست تو که خوبی منم خوبم بگو با من چیکار کردی که اینجور درب و داغونم نه گریونم نه خندونم مثل موهات پریشونم من از فکر و خیال تو همش سردرد میگیرم سر تو با خودم با تو با یه دنیا درگیرم یه حالی دارم این روزا نه آرومم نه آشوبم
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesمهر 1394آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 AuthorsسجادLinks
نفس هاي گرم احيان خواجه اميري
LinkDump
ساختن وبلاگ
کاربران آنلاین:
بازدیدها :
<-PollItems->
![]() اشترک گذاری ![]() |